درباره هفت عاملی که برای موفقیت کسب و کار بسیار مهم هستند بیشتر بدانید.
چالش ایجاد موفقیت
همین دیروز، متوجه شدم که یک سرمایه گذاری تجاری بزرگ که حدود پنج سال است راه اندازی شده است، درهای خود را می بندد. این یک منبع درآمد مهم برای حدود بیست نفر از همکاران و دوستان بود. نود و پنج درصد از مشاغل جدید در پنج سال اول شکست می خورند. در این اقتصاد، بسیاری از مشاغل قدیمی نیز در حال شکست هستند.
این یک خبر بسیار تلخ است. این بدان معنی است که دانش روشن از عواملی که در موفقیت کسب و کار نقش دارند، بیش از هر زمان دیگری برای تجارت ضروری است. وقتی با چالشی روبرو می شویم، کشف عامل موفقیت حیاتی (CSF) مرتبط با آن چالش و ایجاد سریع تغییر صحیح، برای موفقیت و رشد ضروری است. ممکن است برای بقا ضروری باشد.
در پانزده سالی که به عنوان مشاور کسبوکار و نویسنده پرفروش در زمینه موفقیت کسبوکار بودم، عوامل کلیدی مؤثر در موفقیت کسبوکار را مطالعه کرده و به اشتراک گذاشتهام. اکنون به نظر می رسد که باید بیش از هر زمان دیگری به آنها توجه کنیم.
شما می توانید از این لیست برای ارزیابی کسب و کار خود در حین ایجاد یک برنامه موفقیت یا راه اندازی پروژه ای برای حل یک مشکل حیاتی استفاده کنید.
مهمترین عوامل موفقیت در کسب و کار چیست؟
پاسخ کوتاه به سوال این است:
- تصمیمات بزرگ
- یک تیم عالی
- کار خوب
اما باید «خوب» و «عالی» را تعریف کنیم تا این موضوع واضح و قابل استفاده باشد. این همان چیزی است که این مقاله در مورد آن است.
فهرستی از عوامل موفقیت
عوامل موفقیت برای کسب و کار تک نفره (انفرادی) تا بالای 500 فورچون یکسان است. کسب و کارهای بزرگ تیم هایی از متخصصان را برای انجام همه این کارها دارند. اما در یک کسب و کار کوچک، هر فرد باید کلاه های زیادی بر سر بگذارد - نقش های زیادی را به خوبی انجام دهد.
در اینجا لیستی از عوامل موفقیت کسب و کار آمده است:
- رهبری. افراد توانمندی که قادرند روی تصویر بزرگ تمرکز کنند در حالی که تصویر کوچک را کارگردانی می کنند. آنها نباید در سنگر گم شوند. نه با خاموش کردن آتش مصرف شود. و نه تیشه های خودشان را آسیاب می کنند. آنها باید در کنار کسب و کار باشند و بتوانند به روش های قدرتمند و حساس راهنمایی کنند.
- برنامه های استراتژیک و تاکتیکی. کسب و کارها موفق نمی شوند روی صندلی شلوار خود پرواز کنند. ما می خواهیم پنج برنامه بنویسیم و اجرا کنیم تا به موفقیت برسیم.
- تصمیمات قدرتمندتصمیمات واقع بینانه ای که اهداف واقع بینانه را انتخاب می کنند و مشکلات واقعی را حل می کنند، شفاف می شوند و منجر به اقدام سریع می شوند.
- ارتباطات موثراگر مدیران و کارگران همچنان کار اشتباهی انجام می دهند، تصمیم درست اصلا خوب نیست!
- بهبود مستمر کیفیت. خواسته های مشتری همیشه در حال تغییر است و رقابت در حال بهبود است. اگر بهتر نشویم، عقب می مانیم.
- تولید کارآمد. همانطور که پیتر دراکر، استاد تجارت، یک بار گفت: "همه چیز به نتیجه می رسد!"
- بازاریابی و خدمات مشتری عالی. مشتریان خود را پیدا کنید، آنها را وارد کنید و آنها را خوشحال کنید - یا آنها را برای همیشه از دست بدهید!
بیایید با دقت بیشتری به این هفت عامل موفقیت کسب و کار نگاه کنیم.
رهبران به تصویر بزرگ نگاه می کنند. رهبری اولین کلید موفقیت در کسب و کار است.
1. رهبری
گوردون بتون، مدیر عاملی که کانتیننتال ایرلاینز را در سال 1994 از ورشکستگی خارج کرد و آن را به بهترین و موفق ترین شرکت هواپیمایی در پنج سال آینده تبدیل کرد، می گوید که یک رهبر چهار کار را انجام می دهد: "وظیفه واقعی شما به عنوان رئیس" این است که "تیم مناسب را جمع آوری کنید، جهت تصویر بزرگ را تعیین کنید، با آن ارتباط برقرار کنید و سپس از مسیر خارج شوید."
وقتی در مورد رهبرانی که روی تصویر بزرگ تمرکز می کنند صحبت می کنم، هم پیگیری اصول اساسی کسب و کار و هم رویدادهای واقع گرایانه صنعت را در نظر می گیرم. این شامل:
- با دانستن این که، در حالی که سودآوری هدف است، یک شرکت باید پول را عاقلانه خرج کند تا پول درآورد، نه اینکه پول خرج کند.
- درک تغییرات در صنعت و جلوتر ماندن از رقبا در زمینه های کلیدی مانند خدمات مشتری، فناوری و کارایی.
- استفاده از تمام دارایی های شرکت - از جمله بزرگترین دارایی، تعهد و استعداد تیم - برای موفقیت.
وقتی من می گویم که رهبران نباید در سنگر گم شوند، در مورد این صحبت می کنم که تعداد کمی از مدیران کسب و کار از تصور خود خارج شده و به عنوان رهبر رشد می کنند. من فروشندگان بزرگی را دیده ام که فکر می کردند آماده راه اندازی یک تجارت هستند. آنها یک ایده عالی و همه چیز برای موفقیت داشتند. اما آنها هرگز نمی توانستند خود را در حال انجام کاری غیر از فروش تصور کنند. آنها در سنگر گم می شوند. همینطور مدیران ارشد مالی - پیشخوان های لوبیا - که سعی می کنند مدیر عامل شوند. آنقدر روی پول تمرکز میکنند که تصویر بزرگ را از دست میدهند. این مشکل مدیران اجرایی قبل از کانتیننتال بود که شرکت هواپیمایی را در دو ورشکستگی قرار دادند - آنها پس انداز پول، از دست دادن مشتریان و سقوط شرکت بودند.
وقتی می گویم یک رهبر نمی تواند آتش سوزی کند ، منظورم این است که در یک شرکت بزرگ ، او نمی تواند روی درآمد سه ماهه متمرکز شود. در یک شرکت کوچک ، رهبر باید شغلی را ایجاد کند که بدون آنکه به او بسته شود ، هموار باشد. و Solopreneur باید کارهای روزمره کارآمد و بدون دردسر را انجام دهد تا بتواند روی کار مهم تمرکز کند. Solopreneur همچنین باید حداقل یک بار در هفته یا یک بار در ماه - از کار خود در کار خود عقب بماند تا تصویر بزرگ را بدست آورد و روی تجارت خود کار کند و شرکت را بهتر کند.
وقتی می گویم یک رهبر نباید تبر برای خرد کردن داشته باشد ، من می گویم که رهبران باید شرکت را در اولویت قرار دهند و برای محافظت از چتر نجات طلایی خود یا ثابت کردن شخص دیگری ، کارهایی را اجرا نکنند.
صداقت زیادی-از صداقت دردناک-و خودآگاهی به عنوان یک رهبر واقعی در تجارت است.
2. برنامه های استراتژیک و تاکتیکی
تصور کنید که برای استراحت در یک پرواز طولانی هواپیما نشسته باشید. بلندگو می گوید: "این کاپیتان شما است ، پاسخ می دهد ، از عرشه پرواز صحبت می کند. من نمی توانم به شما بگویم که چه مدت در هوا خواهیم بود زیرا من زحمت تهیه برنامه پرواز را نداشتم. اما ما قرار دادیممقدار کمی از سوخت در مخازن - نه به اندازه معمول ، زیرا ما دیر می دویدیم - و ما در راه هستیم. ما باید خوب باشیم. استراحت کنید و از پرواز لذت ببرید! "
آیا آرام خواهید بود؟من نمی خواهم! و وقتی یک صاحب مشاغل کوچک می گوید برنامه تجاری ندارند ، به همان شیوه احساس می کنم. در حقیقت ، موفقیت واقعی تجارت به پنج برنامه تجاری نیاز دارد:
- برنامه استراتژیک هدف و جهت را تعیین می کند. همچنین می گوید شرکت چه خواهد کرد و نخواهد کرد. این ابزاری برای راهنمایی تصمیمات است. به عنوان تصمیمات تاکتیکی - از جمله استخدام ، ادغام و حفظ خدمات اصلی - مدیران می پرسند ، "چه اقدامی در مورد این تصمیم به احتمال زیاد در برنامه استراتژیک ما به اهداف می رسد؟"
- برنامه مالی تجاری می گوید که از کجا پول (سرمایه گذاری ، وام یا درآمد) و نحوه استفاده از آن استفاده می شود ، که استفاده از وجوه نامیده می شود. سرمایه گذاران و بانک ها به یک برنامه مالی تجاری نیاز دارند (که اغلب فقط یک برنامه تجاری خوانده می شوند) ، اما این واقعاً یک ابزار مهم برای صاحب مشاغل است. ما موفقیت کسب و کار خود را با برنامه ریزی درآمد خالص و سپس ردیابی نتایج واقعی اندازه گیری می کنیم. درآمد خالص برابر با کل پول به دست آمده منهای کل پول صرف شده در یک دوره زمانی معین است. در راه اندازی یک تجارت ، یا هنگامی که تجارت در حال انجام تغییرات اساسی است ، پیگیری درآمد خالص واقعی در برابر برنامه ماهانه یا بیشتر اوقات ضروری است.
- طرح بازاریابی بازار هدف ما را تعریف میکند و توضیح میدهد که چگونه به آنها دست پیدا میکنیم، آنها را در دسترس قرار میدهیم، محصولات و خدمات خود را میفروشیم و معامله را میبندیم.
- برنامه عملیاتی نحوه اداره شرکت را مشخص می کند. رویههای عملیاتی استاندارد (SOP) را برای توسعه محصولات و خدمات، خدمات مشتری و سایر عملکردهایی که شرکت را حفظ میکنند و مشتریان را راضی نگه میدارند، تعریف میکند.
- یک طرح پروژه همه چیز را در یک جدول زمانی قرار می دهد و مشخص می کند که هر هفته چه کاری انجام می شود و چه اهدافی باید برای ماندن در تجارت و موفقیت به دست آیند.
هر پنج طرح ضروری هستند. تقریبا هیچ کس این را نمی داند. اگر هر پنج برنامه را بسازید و از آنها استفاده کنید، جزو 5 درصد کسب و کارهای جدید خواهید بود که پنج سال زنده مانده اند، یا اگر شرکت شما قدیمی تر از آن باشد، در زمان های سخت آماده رونق خواهید بود.
به عنوان مثال، تعداد کمی از شرکتهای نوپا دارای یک طرح پروژه هستند، حتی اگر چهار شرکت دیگر را داشته باشند. بنابراین آنها به جلو حرکت می کنند. اما اولین استخدام آنها برای یک مدیر عملیات به نتیجه نمی رسد و آنها دو ماه به دنبال جایگزینی می گردند. سپس یک مدیر اجرایی یک اورژانس خانوادگی دارد و یک جلسه مهم را از دست می دهد. آنها فکر می کنند، "من فقط دو ساعت بیرون بودم، امروز عصر جبران می کنم."اما واقعیت این است که تیمی متشکل از 10 نفر برای تصمیمی حیاتی به نظرات آنها نیاز داشتند و آنها یک هفته را صرف چرخاندن انگشت شست خود کردند و منتظر جلسه بعدی بودند. و یک تاخیر کوچک دیگر می آید و دیگری. سه ماه بعد، شرکت همچنان در وضعیت قرمز کار می کند. طبق برنامه مالی تجاری، قرار بود این شرکت به سمت سیاهی برود. سرمایهگذار گزارش فصلی را دریافت میکند، وحشت میکند و تمام بودجههای بیشتر را متوقف میکند. هفته آینده، این شرکت درهای خود را می بندد. بدون برنامه پروژه، هیچ یک از تاریخهای مربوط به اهداف در جدول زمانی مالی یا کمپینهای بازاریابی واقع بینانه نیست: آنها ارزش یک بلیط قرعهکشی از دست دادن را ندارند!
3. تصمیمات قدرتمند
تصمیمات قدرتمند دو ویژگی دارند. ابتدا به مشکل واقعی پرداخته و حل می کنند. این یعنی:
- از گوریل 800 پوندی در اتاق دوری نکنید.
- به طور تشخیصی فکر کنید - تجزیه و تحلیل علت اصلی را انجام دهید.
- فقط آتش را خاموش نکنید. نصب یک سیستم آبپاش: راه حل های پیشگیرانه دائمی برای مشکلات و تکنیک های مطمئن برای موفقیت ارائه دهید.
دوم، آنها به وضوح تعریف شده اند. مخفف SMART در این مورد کمک می کند. همه تصمیمات و اهداف باید خاص، قابل اندازه گیری، قابل دستیابی، واقع بینانه و محدود به زمان باشد.
فرماندار، اخبار را تماشا کنید!
آنها نمی دانستند.
لطفا گوش کنید.
ما نمی توانیم یک جا بایستیم. محصولات ما منسوخ خواهد شد. اگر آنها را با عرضه چیز بهتر منسوخ نکنیم، رقبای ما این کار را برای ما انجام خواهند داد - و مشتریان ما را خواهند گرفت.
اگر به طور مداوم خطاها و عیوب را برطرف نکنیم، مشتریان ما ناامید می شوند و هزینه های ما افزایش می یابد.
اگر با حفظ کیفیت هزینه ها را کاهش ندهیم، رقبای ما حاشیه سود بیشتری خواهند داشت. آنها از آن برای بهبود محصولات خود یا افزایش سهم بازار خود استفاده خواهند کرد. در هر صورت، ما در حال کوچک شدن هستیم.
هر یک از اعضای تیم، از سرایدار گرفته تا مدیر عامل، باید تشویق شوند تا بخشی از تلاشهای بهبود مستمر در هر روز از سال باشند.
این خط مونتاژ برای آبجو Duvel در بلژیک کیفیت را تضمین می کند و هزینه را کاهش می دهد.
6. تولید کارآمد
کیفیت و اثربخشی حرف اول را می زند، اما نمی توانیم کارایی را نادیده بگیریم. ما باید راه هایی برای کاهش زباله پیدا کنیم. روش برتر برای این کار تولید ناب است. در اینجا یک داستان سریع برای نشان دادن نحوه عملکرد تولید ناب آورده شده است.
- یک شرکت ژاپنی می خواست رقابت با یک سازنده مشهور آلمانی تجهیزات دقیق را آغاز کند. آلمانی ها با اطمینان از اینکه بهترین های جهان باقی خواهند ماند، به مدیران ژاپنی اجازه بازدید از سایت را دادند. ژاپنیها مشاهده کردند، به خانه رفتند، و در اولین روز افتتاح خط مونتاژشان، سریعتر از آلمانیها تولید میکردند - تولیدشان هر روز بیشتر بود.
- آلمانی ها از ژاپنی ها پرسیدند که چگونه این کار را انجام دادند. یکی از مدیران ژاپنی پاسخ داد: "خیلی ساده بود. یکی از افراد ما هر یک از پنج ایستگاه را در هر یک از سه خط مونتاژ مشاهده کرد و زمان بندی کرد. ما به خانه آمدیم و یادداشت ها را مقایسه کردیم. سپس یک خط مونتاژ واحد ایجاد کردیم، با استفاده از روش ازسریعترین ایستگاه هر یک از سه خط شما."
به هر حال، کارشناسان تولید ناب ژاپنی زمان تولید را در واحدهای 0. 6 ثانیه اندازه گیری می کنند. اگر بتوانید تغییری ایجاد کنید که 0. 6 ثانیه صرفه جویی کند، ارزش انجام آن را دارد. چرا؟همه این تغییرات کوچک به بهبود مستمر و رهبری جهانی منجر می شود.
بازاریابی موثر باعث می شود شما را به راحتی در همه جا تشخیص دهید.
7. بازاریابی عالی و خدمات مشتری
بزرگترین محصولات جهان هرگز فروخته نمی شوند زیرا هیچ کس از وجود آنها خبر ندارد. ما باید بازار هدف خود را تعریف کنیم، به آنها دست پیدا کنیم و انگیزه دهیم که ما را امتحان کنند.
و مردم با بهترین غذایی که تا به حال چشیده اند در صورت دریافت خدمات بد ، به رستوران برنمی گردند. در واقع ، من و همسرم یک رستوران مورد علاقه در گوشه و کنار داشتیم. ما دو بار خدمات بدی گرفتیم و من نامه ای را به مدیر نوشتم که به او اجازه می داد از این مشکل آگاه شود. من هیچ جوابی ندادمما بیش از یک سال برنگشتیم. ما هفته گذشته به عقب برگشتیم و با یک پیشخدمت جوان خوب که فقط کمتر از یک سال در آنجا کار می کرد ، آشنا شدیم. شاید مدیر به نامه من گوش کند - اما او باید به من می گفت!
شجاعت: کلید موفقیت!
پیتر اف. دراکر یک بار گفت: "هر وقت یک تجارت موفق را می بینید ، شخصی یک بار تصمیم شجاعی گرفت."در واقع ، یک تجارت از حداقل یک تصمیم شجاعانه و هزار تصمیمات روشن ، متعهد و هوشمند تشکیل شده است. آنها همیشه گزینه های درستی نخواهند بود ، اما اشکالی ندارد. ما فقط باید تصمیمات خود را خوب بگیریم ، در مورد نتایج صادق باشیم و به روح پیشرفت مستمر ادامه دهیم. از این گذشته ، همانطور که دوک الینگتون یک بار گفت ، "یک مشکل فرصتی برای شما است که بتوانید تمام تلاش خود را انجام دهید."
این مقاله به بهترین دانش نویسنده دقیق و صادق است. محتوا فقط برای اهداف اطلاعاتی یا سرگرمی است و جایگزین مشاوره شخصی یا مشاوره حرفه ای در امور تجاری ، مالی ، حقوقی یا فنی نمی شود.
نظرات
حسنان در 23 ژوئن 2020:
بسیار خوب SID با تشکر از شما در مقاله عالی من در Bisnis من بسیار سپاسگزارم SID
ریکی ساموئل در 12 مارس 2020:
سوال 1: آیا شما اعتقاد دارید که برنامه ریزی ساختار بلند مدت برای تجارت امروز به همان اندازه که در گذشته وجود داشته است ، با وجود جامعه پر سرعت که اکنون در آن زندگی می کنیم ، هنوز هم مرتبط است؟
سوال 2: شخصاً ، فکر می کنید شروع یک مارک لباس جدید از راه اندازی یک خرده فروش آنلاین یا برعکس سودآور خواهد بود؟
سؤال 3: چه عوامل خاصی در شروع یک تجارت لباس آنلاین مفید خواهد بود؟
سید کمپ (نویسنده) از بوکا راتون ، فلوریدا (در نزدیکی میامی و پالم بیچ) در 22 فوریه 2013:
سلام دانیل: این یک دیدگاه جالب است و از پیوند متشکرم. من در واقع مخالفم ، اما خوب است که دیدگاه ها را داشته باشم. من با بخشی از آنچه شما می گویید موافقم: پشتیبانی یا حداقل عدم مداخله خانواده * که با آنها زندگی می کنید * در هر سرمایه گذاری تجاری ضروری است. مقاله ای که به آن پیوند می دهید در مورد بازاریابی شبکه ای است. برخی از افراد با دوستان و خانواده فعلی خود در بازاریابی شبکه ای موفق می شوند. اما این تنها در صورتی که شخص یک نوع فروشنده (یک تأثیرگذار در دیسک) باشد ، واقعاً طولانی مدت کار می کند ، که دوستان آن تأثیرگذار مشابه هستند. در غیر این صورت ، خانواده و دوستان پشتیبانی اولیه را ارائه می دهند ، و سپس به شکلی رها می شوند که می تواند احساس ناامیدی کند. از طرف مقابل ، من بسیاری از بازاریابان شبکه عالی را می شناسم که با نادیده گرفتن خانواده و دوستان و ایجاد یک شبکه تجاری از همه افراد جدید ، دقیقاً * موفق شدند.
سید کمپ (نویسنده) از بوکا راتون ، فلوریدا (در نزدیکی میامی و پالم بیچ) در 23 ژانویه 2013:
سلام fslovenec. من شرکت خودم را هدایت می کنم که زیر 10 یا بیشتر کارمند است. من با رهبری شرکت ها و سازمان های مشتری خود مشورت می کنم. نامهای بزرگ و مشهور مشتریان گذشته عبارتند از: بانک سرمایه گذاری JP Morgan ؛Deloitte-Touche ؛مشاوره مک کینزی ؛کمیسیون نظارتی هسته ای ایالات متحده ؛دفتر حسابرس ایالتی تگزاس ؛دفتر حسابرسی و بازرسی پلیس ایالتی تگزاس ؛چندین دانشگاه ایالتی تگزاس ؛پلیس ایالتی ایلینویز ؛Sempra Energy (یک شرکت ابزار Fortune 250 در کالیفرنیا). مشتری های کوچکتر من با نام قابل تشخیص نخواهند بود مگر اینکه آنها را جستجو کنید ، و همچنین ، به طور کلی ، رابطه من با آنها محرمانه است. من دانش را از اندیشکده های بزرگ مرتبط با سازمان های ذکر شده منتقل می کنم و آنها را به مشتری های کوچک و متوسط می رسانم.
فرانک اسلوونک از سانفرانسیسکو ، کالیفرنیا در 22 ژانویه 2013:
افکار خوب کدام مشاغل 10 یا بیشتر کارمند را رهبری کرده اید؟
ممنون از فکر ..
سید کمپ (نویسنده) از بوکا راتون ، فلوریدا (در نزدیکی میامی و پالم بیچ) در تاریخ 30 نوامبر 2012:
با تشکر ، itesbpoindia. به موفقیت شما در تجارت!
کمال از دهلی نو ، هند در 16 آگوست 2012:
بله من موافقم .. با سیمون اسمیت و خرید بیز ..
واقعا الهام بخش توپی .. با تشکر از ارسال آن ..
سید کمپ (نویسنده) از بوکا راتون ، فلوریدا (در نزدیکی میامی و پالم بیچ) در تاریخ 09 اوت 2012:
موافقم ، خریدکار رهبری دقیقاً برای ایجاد و اجرای پنج برنامه ای است که جوهر موفقیت یک تجارت خاص را کاهش می دهد تا کارمندان بتوانند در این موفقیت نقش داشته باشند و مشتریان می توانند از آن بهره مند شوند. و گفتن این ساده تر از انجام آن است!
Bizvt34 از ایالات متحده در 09 اوت 2012:
توصیه های عالی اما ساده تر از آنچه گفته شد. طرح کلی شما برای رهبری اجرایی بسیار عالی است اما جوشاندن آن به چیزی که کارمندان و مشتریان می توانند از آن استفاده کنند به عنوان یک چراغ موضوع دیگری است که همه در کنار هم هستند. قطب خوب برای صاحبان مشاغل و مدیران.
سید کمپ (نویسنده) از بوکا راتون ، فلوریدا (در نزدیکی میامی و پالم بیچ) در 29 ژوئن 2012:
وای! چه دنیایی اگر همه اینگونه زندگی کنند ، و ما به فرزندانمان آموختیم. واد. ، با تشکر ، سیمون ، برای روشن کردن روز من با آن دید.
سیمون هاروکو اسمیت از سانفرانسیسکو در 28 ژوئن 2012:
چه مرکز الهام بخش! احساس می کنم این خصوصیات باید چاپ شوند و روی درهای جلوی همه گیر شوند ، بنابراین آنها هر روز قبل از عزیمت به کار/مدرسه/هر چیز دیگری ، آنها را می بینند.: D