انتقال تحقیقات مراقبتهای بهداشتی به سیاستگذاری و عمل، فرآیندی درهم و پیچیده است که هم سیاستگذاران و هم محققان میتوانند با آن مبارزه کنند. یک راه حل بالقوه استفاده از افراد یا سازمان ها به عنوان کارگزار دانش است. این مقاله با استفاده از طیف وسیعی از ادبیات، نظریه پشت کارگزاری دانش را توضیح میدهد، سه مدل کارگزاری را شناسایی میکند و چالشهای کارگزاری را بررسی میکند. ما پیشنهاد میکنیم که شفافسازی این عوامل گام مهمی در جهت برنامهریزی مداخلات دلالی بهخوبی طراحیشده و دقیق ارزیابیشده است. ما همچنین پیشنهاد میکنیم که یک چارچوب نظری کاملاً تعریفشده میتواند به ما کمک کند تا در مورد نحوه کار واسطهگری و اثربخشی آن بیشتر بدانیم.
مقدمه
اهمیت انتقال شواهد تحقیقاتی به سیاست و عملکرد مراقبت های بهداشتی به طور گسترده تایید شده است، زیرا عدم انجام این کار منجر به نابرابری سلامت و هدر رفتن منابع می شود (برویک 2003؛ سازمان بهداشت جهانی 2004). یافتن و استفاده از سازوکارهای مناسب برای انتقال تحقیقات به سیاست و عمل به یک محرک اصلی سیاست در بریتانیا و سراسر جهان تبدیل شده است. گزارشهای اخیر لرد درزی در مورد سرویس بهداشتی بریتانیا، اقداماتی را برای بهبود پذیرش تحقیقات پزشکی و فناوریهای سلامت مبتنی بر شواهد (لرد درزی 2007) و شوراهای تأمین مالی تحقیقات آغاز کردهاند تا استفاده از فعالیتهایی را که شواهد تولید شده توسط تحقیقات را به خطمشی مرتبط میسازند الزامی کنند. و تمرین (Tetroe, Graham et al. 2008). این فعالیت ها شامل مشارکت دادن کاربران در فرآیند تحقیق، استفاده از روش های انتشار نوآورانه و هدفمند و ایجاد فرصت هایی برای ادامه توسعه حرفه ای می باشد.
با این حال، فرآیند انتقال دانش تحقیق به عمل به عنوان آشفته و پیچیده شناخته شده است (گراهام، لوگان و همکاران 2006). تصمیم گیرندگان و محققان در دنیاهای مختلف زندگی می کنند (کاپلان 1979). در حالی که محققان ممکن است به نظریه ها و مفاهیم احترام بگذارند، تصمیم گیرندگان شواهدی می خواهند که مرتبط و قابل درک باشد. و در حالی که محققان اغلب سالها طول می کشند تا مطالعات تحقیقاتی را تکمیل کنند، تصمیم گیرندگان به سرعت پاسخ می خواهند (Mitton, Adair et al. 2007). هر طرف همچنین به زبان بسیار فنی خود صحبت می کند (چوی، پانگ و همکاران 2005). با توجه به این مشکلات، گاهی تصور می شود که نه محققین و نه تصمیم گیرندگان بهترین موقعیت را برای هدایت ترجمه، انتقال و اجرای شواهد تحقیقات بهداشتی ندارند.
یک پیشنهاد استفاده از واسطه ها یا کارگزاران است. آنها در رابط بین دنیای محققان و تصمیم گیرندگان قرار دارند ، آنها به عنوان نیروی انسانی در پشت انتقال دانش ، یافتن ، ارزیابی و تفسیر شواهد ، تسهیل تعامل و شناسایی سؤالات تحقیقاتی در حال ظهور دیده می شوند (CHSRF 2003).
در این مقاله ما از طیف وسیعی از تحقیقات و ادبیات "خاکستری" برای توضیح مفاهیم کارگزاری دانش با جزئیات بیشتر استفاده می کنیم ، نمونه هایی از کارگزاری دانش را در عمل ارائه می دهیم و چالش های آن را بررسی می کنیم. این ادبیات به عنوان بخشی از یک بررسی بزرگتر از ادبیات انتقال دانش (Ward ، House et in Press) که شامل یک بررسی اولیه Scoping ، توسعه اصطلاحات جستجو مربوط به انتقال دانش و کارگزاری دانش و جستجوی 14 بانک اطلاعاتی مختلف است ، شناسایی شد. از جمله چکیده های علمی کمبریج ، وب علوم و Medline. اصطلاحات جستجو به طور خاص مربوط به کارگزاری دانش شامل "کارگزار دانش" ، "واسطه" ، "Spanner مرز" و "مترجم تحقیق" بود. جستجوهای جامع کلیه بانکهای اطلاعاتی تا مارس 2008 انجام شد. علاوه بر این ، جستجو در زمینه انتقال دانش و کارگزاری دانش همچنان به صورت ماهانه در خلاصه های علمی کمبریج انجام می شود. ادبیات خاکستری به روز از طریق بنیاد تحقیقاتی خدمات بهداشتی کانادا و وب سایت و وب سایت و بولتن E-Watch KUUC در زمینه نوآوری در خدمات درمانی واقع شده است. در نتیجه این جستجوها 21 مقاله که بر توصیف یا ارزیابی مداخلات کارگزاری دانش متمرکز شده بودند ، مشخص شدند.
نظریه کارگزاری دانش
فرهنگ لغت انگلیسی آکسفورد کارگزاران را به عنوان واسطه ، واسطه ها یا نمایندگانی تعریف می کند که به عنوان مذاکره کننده ، مترجمان ، پیام رسان یا کمیساران بین بازرگانان مختلف یا افراد (OED آنلاین) عمل می کنند. کارگزاران به طور سنتی نه از فردی حمایت می کنند ، بلکه در عوض به عنوان پیشگویی عمل می کنند و نیازهای هر دو را تأمین می کنند. برای اهداف ما نقش کارگزاران این است که تحقیق و تمرین در دسترس یکدیگر باشد. اصطلاحاتی از قبیل Spanner Boundary ، Navigator ، افسر ارتباطات تحقیقاتی ، مترجم دانش و کارگزار تحقیقاتی به طور گسترده ای استفاده می شود. با این حال ، اصطلاح کارگزار دانش چیزی از رابطه عادلانه بین تحقیق و عملی را که کارگزاری به دنبال پرورش آن است ، ضبط می کند. همچنین تمرکز شواهد ناشی از تحقیق را شامل می شود تا انواع دیگر شواهد از جمله دانش ضمنی را که در افراد و سازمان ها ساکن است ، شامل شود (راث 2003).
کارگزاری دانش می تواند در افراد ، سازمان ها یا ساختارها ساکن باشد. نمونه های اولیه کارگزاری شامل یک شبکه غیررسمی از پیوندها است که صنعت رنگ مصنوعی آلمان را در اواخر دهه 1800 به شرکای دانشگاهی متصل می کند (لماس 2007) و استفاده از "نمایندگان شهرستان" برای پخش نوآوری ها به کشاورزان در ایالات متحده (راجرز 2003). اخیراً مشاوره به عنوان الگویی امیدوار کننده برای کارگزاری دانش با تمرکز خود بر گرده افشانی ، همبستگی ، ترجمه ، انتشار و پیوند دیده می شود (Jacobson ، Butterill et al. 2005 ؛ Sin 2008). با این حال ، وجود یک رابطه مشاور و مشتری می تواند این مسئله را زیر سوال ببرد که مشاوران واقعاً می توانند بی طرف باشند.
تا همین اواخر ، بسیاری از آنچه ما در مورد کارگزاری دانش می دانیم از بخش خصوصی ناشی می شود ، جایی که کارگزاری به عنوان بخشی از مدیریت دانش دیده می شود - تسهیل گسترش دانش در داخل و بین سازمان ها. اعتقاد بر این است که روند گسترش دانش باعث تحریک نوآوری می شود و منجر به توسعه محصولات جدید می شود (راث 2003). در دهه گذشته نظریه های کارگزاری متناسب با بخش دولتی تر شده اند و اکنون چندین دسته یا کارکرد مجزا از کارگزاری دانش توسعه یافته است.
در اوایل سال 1997 ، اولدرهام و مک لین سه چارچوب را برای تفکر در مورد کارگزاری دانش در بخش دولتی پیشنهاد کردند (اولدمهام و مک لین 1997). چارچوب سیستم دانش مربوط به ایجاد ، انتشار و استفاده از دانش است و کارگزاری را راهی برای تسهیل یا مدیریت این فعالیت ها می داند. این نزدیک به دیدگاه بخش خصوصی کارگزاران به عنوان مدیران دانش است. در چارچوب معامله ای ، کارگزاری بر رابط بین "سازندگان" و "کاربران" دانش تمرکز دارد و به دنبال تقویت پیوندهای بین این دو است. در این زمینه ، کارگزاران به عنوان عوامل پیوند دیده می شوند. سرانجام ، در چارچوب تغییر اجتماعی ، کارگزاری برای تقویت دسترسی به دانش با ارائه آموزش به کاربران دانش که ممکن است منجر به نتایج مثبت اجتماعی شود ، طراحی شده است. در این زمینه ، کارگزاران به عنوان سازندگان ظرفیت دیده می شوند. این کارکردهای کارگزاری به طور گسترده پذیرفته شده و پایه و اساس بسیاری از کارهای عملی در مورد کارگزاری دانش در بخش دولتی را تشکیل می دهد. در بخش زیر این توابع با جزئیات بیشتر با استفاده از تصاویر حاصل از تحقیق و ادبیات "خاکستری" در مورد کارگزاری دانش و انتقال دانش ، بررسی خواهد شد.
کارگزاری دانش در عمل
مدیریت دانش
مدل مدیریت دانش شاید بهترین و کاربردی ترین جنبه کارگزاری دانش باشد و در پاسخ به مشکلات مرتبط با پیمایش ، مدیریت و به اشتراک گذاری بخش بزرگی از تحقیق و شواهد دیگر توسعه یافته است. به عنوان مثال ، زمین و آب استرالیا از کارگزاری دانش به عنوان راهی برای به اشتراک گذاری و انتشار دانش استفاده کرده است (مورلی 2006). کارگزاری دانش همچنین برای رفع زبان و موانع فرهنگی بین دنیای تحقیق و تصمیم گیری با ترجمه تحقیقات و سایر شواهد به واژگان های مختلف مورد استفاده قرار گرفته است (SIN 2008) ، از این طریق استفاده از تحقیقات را تشویق می کند. همچنین به عنوان روشی برای تحریک تحقیقات استفاده شده است که با تبدیل موضوعات سیاست به سؤالات تحقیق ، برای تصمیم گیرندگان مرتبط است (CHSRF 2003).
به اشتراک گذاشتن شواهد تحقیقاتی با تصمیم گیرندگان و شاغلین از طریق انتشار غیرفعال به طور گسترده ای به عنوان بی اثر شناخته شده است (گریمشاو، شیران و همکاران 2001؛ کرنر 2006؛ گریمشاو، اکلس و همکاران 2006). در کارآزمایی انتشار فعال در مقابل غیرفعال، امسالم و همکاران از کارگزاران دانش برای حمایت از انتشار فعال شواهد تحقیقاتی مرتبط با درمان بیماری های قلبی عروقی استفاده کردند (امسالم، کسپاریان و همکاران، 2007). کارگزاران دانش مجموعهای از جلسات را با پزشکان برگزار کردند که در طی آن آنها شواهد تحقیقاتی، پیامدهای آن برای تصمیمگیری و شکافهای بین شواهد و عمل را قبل از ارائه راهحلهای محلی مورد بحث قرار دادند. آنها دریافتند که این سبک انتشار تأثیر قابل توجهی بر قصد پزشکان برای تجویز دارد، اما تأثیری بر روی عملکرد واقعی نسخه ندارد.
آرمسترانگ و همکاران با این وجود با اذعان به اینکه انتشار (حتی انتشار فعال) به تنهایی برای انتقال موفقیت آمیز شواهد تحقیقاتی به عمل کافی نیست، با این وجود پیشنهاد می کنند که کارگزاران دانش ممکن است یکی از راه های افزایش عملکرد انتشار موفق باشند (آرمسترانگ، واترز و همکاران 2007).. پس از یک ارزیابی غیرقطعی از یک منبع ارتقای سلامت مبتنی بر شواهد، آنها کارگزاری دانش را به عنوان راهی برای اجرای یک استراتژی انتشار ساختار یافته پیشنهاد میکنند که شامل کارگاههای آموزشی، فرصتهای توسعه حرفهای، ارتباط از طریق رسانههای چاپی و الکترونیکی و شخصی، چهره به چهره است. مخاطب.
دو مطالعه موردی مداخلات واسطه گری دانش (کرامر و کول 2003؛ کرامر، کول و همکاران 2004) از ترکیبی از راهبردهای انتشار فعال و ترجمه برای معرفی شواهد تحقیقاتی بهداشت و ایمنی به مدیران محل کار استفاده کردند. این فرآیند شامل خلاصهسازی مجموعهای از تحقیقات در یک پیام پژوهشی، تولید خلاصهها، اسلایدها و جزوهها به زبان انگلیسی ساده، برگزاری جلسات تک به تک با اعضای کلیدی کارکنان و تسهیل جلسات گروهی برای بحث در مورد تحقیق بود. در حالی که آمسالم و همکاران (Amsallem، Kasparian و همکاران 2007) حجم زیادی از شواهد تحقیقاتی را در یک مقیاس زمانی نسبتاً کوتاه (بازدید 6 × 2 ساعت در طول 12 ماه) منتشر کردند، کرامر بر تعامل پایدار و فشرده برای ایجاد روابط مثبت باسازمان کاربر و شواهد را متناسب با زمینه محل کار برای اطمینان از حداکثر ارتباط تنظیم کرد.
علاوه بر گسترش و حمایت از استفاده از شواهد تحقیق ، کارگزاری دانش می تواند نقش مهمی در ایجاد شواهد تحقیقاتی داشته باشد. یک استراتژی که اغلب مورد استفاده قرار می گیرد ، کمک به تصمیم گیرندگان برای انجام تحقیقات از طریق شناسایی و تبدیل موضوعات خود به سؤالات تحقیق کاملاً مفصل است. چندین پروژه از این طریق از کارگزاری دانش استفاده کرده اند.
وزارت بهداشت نیو ساوت ولز و انستیتوی ساکس یک سیستم کارگزاری دانش را ایجاد کرد که شامل یک ابزار راه اندازی برای مشخص کردن الزامات بررسی شواهد ، ثبت نام محققان باتجربه برای انجام این بررسی و یک فرد اختصاصی برای ایجاد ارتباط بین سیاستگذاران ومحققان در طی مراحل راه اندازی (مارتینز و کمپبل 2007). این سیستم به عنوان یک روش موفق برای کاهش موانع استفاده از تحقیقات در عمل گزارش شده است ، اما هیچ مدرکی مبنی بر ارزیابی کامل در مقیاس وجود ندارد.
سازمان هلند برای تحقیقات و توسعه بهداشت (ZONMW) از یک رویکرد کارگزاری دانش به عنوان روشی برای تنظیم برنامه ها و اهداف مشترک برای سیاست گذاران و محققان ، روشن کردن نیازهای اطلاعاتی ، راه اندازی سنتزهای مربوط به تحقیقات مرتبط و بسته بندی استفاده کرد (ون کامن ، د Savigny etآل. 2006). در این حالت ، خود سازمان به عنوان کارگزار دانش عمل می کرد و خود را در رابط بین سیاست های بهداشتی ، تحقیقات بهداشتی و سیستم بهداشتی قرار می داد.
تمام پروژه های ذکر شده در بالا ، تحقیقات و شواهد دیگری را به عنوان تمرکز آنها انجام داده اند. بسته بندی ، ترجمه ، گسترش و تحقیقات راه اندازی ، استراتژی های کارگزاری است که در پاسخ به مقدار قریب به اتفاق شواهد تحقیقاتی و عدم ارتباط آن با تصمیم گیرندگان توسعه یافته است. یک گزینه جایگزین این است که مستقیماً روی رابطه بین محققان و تصمیم گیرندگان تمرکز کنیم ، در رویکردی که به عنوان پیوند و تبادل شناخته شده است.
پیوند و تبادل
مدل پیوند و مبادله بر توسعه روابط مثبت بین محققان و تصمیم گیرندگان تمرکز دارد. بر اساس این درک است که مشارکت تصمیم گیرندگان در فرآیند تحقیق بهترین پیش بینی کننده برای مشاهده استفاده از آن است (لوماس 2000)، برخوردهای یک به یک کارآمدترین مکانیسم برای انتقال تحقیق (لوماس 2000) و راهبردهای رابطه ای مانندشبکهها، مشارکتها و مشارکتها میتوانند تبادل دانش موفق را افزایش دهند (Greenhalgh, Robert et al. 2004). کارگزاران دانش به عنوان واسطه یا عامل پیوند عمل می کنند و از تماس های بین فردی برای تحریک تبادل دانش، توسعه تحقیقات جدید و استفاده از راه حل ها استفاده می کنند (CHSRF 2003؛ تامپسون، استابروکس و همکاران 2006).
در یک پروژه در مقیاس بزرگ که توسط اداره اجرایی اسکاتلند و NHS اسکاتلند (کلارک و کلی 2005) اجرا شد، یک تیم اختصاصی مسئول انجام طیف وسیعی از فعالیتهای واسطهای از جمله تمرینهای مشاوره و نقشهبرداری تحقیقاتی، توسعه شبکهها و جوامع عملی و تسهیل دانش بود. به اشتراک گذاری رویدادهااین پروژه علاوه بر ارزیابی مکانیسمهای ارتباط بین سیاستگذاران و دانشگاهیان، اطلاعات بیشتری در مورد چالشهای نزدیک کردن دو جامعه به یکدیگر، مانند برداشتهای منفی دانشگاهیان درباره سیاستگذاران و بالعکس، ارائه کرد. گزارش نهایی این پروژه استفاده از کارگزاران دانش را به عنوان میانجی که سیاست، بخش عمومی، صنعت و جوامع دانشگاهی را به هم مرتبط می کند، توصیه می کند.
یک مطالعه کانادایی اثربخشی استفاده از کارگزاران دانش را برای افزایش تبادل بین محققان سکته مغزی و کاربران تحقیقات سکته مغزی بررسی کرد (لیونز، وارنر و همکاران، 2006). در یک سری از مکانها، کارگزاران دانش با تیمهایی از سیاستگذاران و محققان برای افزایش پشتیبانی از سیستم جدید مراقبت از سکته مغزی کار کردند. کار آنها شامل تشکیل کمیته های مشورتی چند بخشی، تسهیل ارتباطات و رفع سوء تفاهم ها بود. این پروژه با موانعی از جمله زمان صرف شده برای ایجاد تیم های مشارکت، وظایف متفاوت شرکا و محدودیت های مالی مواجه شد. با این حال، نویسندگان این مطالعه به این نتیجه رسیدند که کارگزاران دانش می توانند تعاملات شریک را افزایش دهند، اما به مهارت های ارتباطی عالی و درک روشنی از مسائل مربوط به سیاست و شواهد تحقیقاتی نیاز دارند.
استفاده از کارگزاران دانش برای پیوند دادن کاربران و تولیدکنندگان تحقیق به بخش دولتی محدود نمی شود. در یک مقاله کنفرانسی، لیند و پرزبورن پروژه ای را برای تقویت تعامل بین یک پرسشگر (سازمانی که به دانش نیاز دارد) و یک منبع دانش (سازمانی که می تواند دانش را ارائه دهد) توضیح می دهند (لیند و پرزبورن 2000). مرکز LINK یک کسب و کار است که از ایجاد تماس بین پرسشگران و منابع دانش پشتیبانی می کند. با این حال، اگرچه هدف مرکز ایجاد پیوندها است، اما تاکید کمتری بر تعامل یا فرآیندهای بین فردی وجود دارد. به این ترتیب، این مدل شاید به بهترین شکل به عنوان یک سرویس "همسان سازی" توصیف شود.
یکی دیگر از پروژه های بخش عمومی نشان می دهد که چگونه می توان از واسطه گری دانش برای تسهیل ارتباطات استفاده کرد. در چارچوب یک برنامه تحقیقاتی در مورد بستری شدن و تجارب کمک جویی گروه های قومی اقلیت، بامبوش و همکاران یک مدل مشارکتی از ترجمه دانش را توسعه دادند (بامبوش، کرخام و همکاران 2008). هدف آنها از بین بردن موانع بین تحقیق و عمل با تشویق محققان برای تبدیل شدن به پیام رسان های معتبر و تصمیم گیرندگان برای تبدیل شدن به قهرمانان تحقیقاتی بود. واسطهگری دانش بهعنوان راهی برای ترکیب این دو نقش از طریق استفاده خردمندانه از زبان و چارچوببندی مجدد مسائل به منظور دسترسی به آنها برای محققان و پزشکان مورد استفاده قرار گرفت.
مدل پیوند و تبادل بر استفاده از تماسهای بین فردی و مهارتهای ارتباطی خوب در زمینه مشارکت و همکاریهای تحقیقاتی تأکید دارد. اگرچه این یک استراتژی نسبتاً پرکاربرد در میان کارگزاران دانش اختصاصی است (لوماس 2007) و گزارشهای زیادی در مورد استفاده از آن در عمل وجود دارد، گزارشهای کمی از اثربخشی آن در ارتقای یک رابطه عادلانهتر بین محققان و تصمیمگیرندگان وجود دارد. با این حال، شواهد خوبی وجود دارد مبنی بر اینکه پیوند دادن محققان با کاربران در مراحل اولیه یک پروژه تحقیقاتی ممکن است منجر به پذیرش موفقیت آمیز تحقیق در سیاست و عمل شود (اینوئر 2002؛ گرین هاگ، رابرت و همکاران 2004؛ کانکلین، هالسورث و همکاران، 2008).).
ظرفیت سازی
مدل ظرفیت سازی در ادبیات کمتر به خوبی بیان و اثبات شده است، شاید به این دلیل که اغلب از مدل کمبود انتقال دانش استفاده می کند که به دنبال رفع کاستی ها در توانایی تصمیم گیرندگان برای تفسیر و استفاده از شواهد تحقیق است. راهبردهایی مانند گسترش آموزشی به ویژه در ادبیات انتشار و تغییر رفتار محبوب هستند (گریمشاو، اکلس و همکاران 2006؛ دوهرتی 2006) که تمایل دارد بر انتقال یک طرفه تحقیق به عمل تمرکز کند. راه مثبتتر نگاه کردن به مدل ظرفیتسازی، پرورش خوداتکایی هم در پژوهشگر و هم در تصمیمگیرنده، توسعه انتقال دانش و مهارتهای ارتباطی و توسعه مهارتهای تحلیلی و تفسیری تصمیمگیرندگان است. با این حال، نمونه های معدودی از مداخلات ظرفیت سازی توسط کارگزاران دانش بر آموزش و توسعه مهارت های تصمیم گیرندگان متمرکز شده است، نه محققان.
در آزمایشی از کارگزاری دانش در مراقبتهای بهداشتی، دابینز و همکاران از طیف وسیعی از فعالیتهای واسطهگری برای فعال کردن تصمیمگیری مبتنی بر شواهد استفاده کردند (دابین، دی کوربی و همکاران، 2007). مجموعه ای از تعاملات یک به یک با یک کارگزار دانش برای توسعه و حفظ روابط با تصمیم گیرندگان، تسهیل ظرفیت آنها برای تصمیم گیری مبتنی بر شواهد و کمک به آنها در ترویج تغییرات سازمانی استفاده شد (Robeson, Dobbins et al. 2008). نتایج اولیه نشان داده است که تعامل با کارگزار دانش منجر به یک رابطه اعتماد می شود که تصمیم گیری مبتنی بر شواهد را تسهیل می کند (دابین، دکوربی و همکاران 2007). با این حال، این نتایج همچنین نشان داد که تعامل با کارگزار دانش به اندازه ارائه پیام های هدفمند بر اساس شواهد تحقیقاتی مؤثر نبود. دلایل این امر نامشخص است، اما به نظر می رسد بسیاری از چالش های مطالعه با زمان صرف شده برای ایجاد و حفظ روابط و فقدان راهنمایی در دسترس برای برنامه ریزی و ارزیابی مداخلات واسطه گری دانش مرتبط باشد (Robeson, Dobbins et al. 2008)..
علاوه بر استفاده از کارگزاری دانش برای افزایش اشتراک و انتشار دانش ، زمین و آب استرالیا (مورلی 2006) پتانسیل کارگزاری را برای ایجاد ظرفیت برای سازمان ها برای دسترسی و استفاده از دانش به رسمیت شناخته است. آنها در گزارش خود طیف وسیعی از فعالیتهای آموزشی از جمله سواد اطلاعاتی (به عنوان مثال جستجو و دسترسی به منابع مبتنی بر وب) را ارائه می دهند ، چگونگی دریافت نیازهای دانش در دستور کار علمی و چگونگی تبدیل موضوعات مدیریت به سؤالات تحقیق. آنها همچنین پروژه ای را توصیف می کنند که برای دسترسی به تحقیق و سایر اطلاعات در یک منبع معتبر واحد در قالب یک پایگاه داده مبتنی بر وب طراحی شده است.
کمبود کارهای منتشر شده که از الگوی توسعه ظرفیت کارگزاری دانش استفاده و ارزیابی می کند ، بدین معنی است که استفاده از آن اغلب توسط حکایات پشتیبانی می شود و نه با ارزیابی های دقیق. با این حال ، این عدم شواهد به عنوان مانعی برای سایر پروژه ها که هدف آن توسعه ظرفیت محققان و تصمیم گیرندگان برای انتقال دانش به عمل است ، عمل نکرده است ، و این نشان می دهد که این یک الگوی محبوب در عمل است. نمونه هایی از پروژه های در حال انجام شامل دوره آموزش انتقال دانش ملانیا بارویک برای دانشمندان است (به http://melaniebarwick. com/training. php) و برنامه کمک های مالی و مربیگری منطقه سلامت کلگری برای افزایش استفاده از تحقیقات مراجعه کنید (به http: //www. chsrf مراجعه کنید. ca/وعده/html/pp16_e. php).
چالش های کارگزاری دانش
در حالی که کارگزاری دانش به عنوان مکانیسمی برای انتقال شواهد تحقیق به سیاست و عمل قهرمان شده است ، بدون چالش های آن نیست. این موارد در بخش های قبلی مورد توجه قرار گرفته است و شامل زمان و منابع مورد نیاز برای کارگزاری مؤثر ، طیف وسیعی از مهارت هایی است که کارگزاری به آن نیاز دارد و عدم وجود شواهد در مورد اثربخشی کارگزاری دانش است.
اولین چالش زمان و منابع مورد نیاز برای کارگزاری موثر است. اگرچه ادبیات نشان می دهد که لازم نیست کارگزاران دانش افرادی باشند که صرفاً به کار واسطه گری اختصاص داشته باشند (CHSRF 2003)، کارگزاری یک فعالیت وقت گیر است. به عنوان مثال، مدل مدیریت دانش کارگزاری به زمان و منابع قابل توجهی برای شناسایی، جمع آوری و به اشتراک گذاری شواهد تحقیقاتی نیاز دارد، به ویژه زمانی که مجموعه شواهد موجود بزرگ و ناکارآمد باشد (Amsallem, Kasparian et al. 2007). منابع مورد نیاز برای این مدل ممکن است شامل دسترسی به پایگاه های تحقیقاتی، مجلات و نرم افزار مدیریت اطلاعات باشد. به طور مشابه، مدل پیوند و مبادله کارگزاری اغلب مستلزم آن است که مقدار و مدت زمان قابل توجهی باید به ایجاد روابط و ایجاد مشارکت اختصاص داده شود (بوون و مارتنز 2005). در همین راستا، مدل توسعه ظرفیت کارگزاری نیز مستلزم زمان و زمان زیادی است تا به وظایفی مانند الگوسازی و راهنمایی اختصاص داده شود و پیشنهاد شده است که یک دوره زمانی یک ساله برای دستیابی به اهداف مهم بسیار کوتاه است. دستاوردهای توسعه ظرفیت (رابسون، دابینز و همکاران 2008).
چالش دوم عدم تمایز بین نقش های دلالی است. اگرچه سه مدل متمایز از کارگزاری دانش وجود دارد، جنبههایی از مدلهای مختلف اغلب با هم استفاده میشوند. به عنوان مثال، در حالی که تمرکز اولیه رویکرد کارگزاری کرامر بر انتشار یک پیام تحقیقاتی به مدیران محل کار بود (کرامر و کول 2003)، او همچنین بر توسعه روابط و مشارکت بین کارگزار و مدیران و بین مدیران و دانشمندان تمرکز داشت. به طور مشابه، مطالعه دابینز و همکاران از واسطه گری برای ایجاد ظرفیت در بین تصمیم گیرندگان استفاده کرد، اما توسعه روابط و انتشار شواهد تحقیقاتی را نیز شامل شد (دابین، دکوربی و همکاران 2007؛ رابسون، دابینز و همکاران 2008).
چالش سوم ، طیف وسیعی از مهارت هایی است که برای تحقق نقش های مختلف یک کارگزار دانش لازم است. برای نقش های مدیریت اطلاعات ، توانایی جمع آوری ، ارزیابی انتقادی ، سنتز و تحقیق خیاطی و سایر شواهد ، مهارت های کلیدی همراه با توانایی شنیدن ، درک و ساختار تصمیم گیری در مورد تصمیم گیری است (CHSRF ، 2003 ؛ Robeson ، Dobbins و همکاران 2008). برای مهارت های ارتباطی و تبادل نقش های ارتباطی ، مهارت های میانجیگری ، مهارت های شبکه و توانایی ایجاد اعتبار به همان اندازه مهم است (CHSRF 2003 ؛ LOMAS 2007). برای نقش های توسعه ظرفیت ، مهارت های تدریس ، مهارت های ارتباطی و مهارت های مربیگری بسیار مهم است (Robeson ، Dobbins و همکاران 2008). علاوه بر این مجموعه مهارتهای خاص ، ادبیات نشان می دهد که مهارت های خوب بین فردی و ویژگی های شخصی مانند انعطاف پذیری ، کنجکاوی و اعتماد به نفس کلید کارگزاری دانش موفق است (CHSRF 2003 ؛ تامپسون ، استابروک و همکاران 2006 ، لماس ، 2007 ؛روبسون ، دابینز و همکاران 2008) ..
آخرین و احتمالاً بزرگترین چالش برای واسطه گری دانش، فقدان دانش در مورد نحوه عملکرد، عوامل زمینه ای و تأثیرگذاری آن است (کانکلین، هالسورث و همکاران، 2008). پاسخ به این سؤالات هم برای جلب حمایت و هم برای توجیه تعهد منابع به کارگزاری دانش و هم برای توسعه بیشتر تئوری و عمل کارگزاری مورد نیاز است. برای پاسخ به این سؤالات، به شواهد با کیفیت بالا که از ارزیابیهای دقیق تولید شدهاند، نیاز داریم. در حالی که بودجه به حداقل شش سایت کارگزاری دانش در کانادا ارائه شده است (CHSRF 2005)، ارزیابی هایی که قرار بود انجام شوند منتشر نشده باقی می مانند و مشخص نیست چه زمانی در دسترس قرار می گیرند. این بدان معنی است که بسیاری از شواهدی که در حال حاضر در دسترس هستند، حکایتی و غیرقطعی باقی می مانند (کانکلین، هالسورث و همکاران 2008). دلایل این فقدان شواهد عبارتند از عدم توافق کلی در مورد عملکردها و مهارت های کلیدی کارگزاران، تعدد مدل های واسطه گری و ترکیب جنبه های مدل های مختلف در یک مداخله کارگزاری. علاوه بر این، انتقال دانش و واسطه گری دانش را می توان به عنوان فعالیت های اجتماعی پیچیده ای که ارزیابی آنها دشوار است تصور کرد (وارد، هاوس و همکاران، 2009). سؤالات کلیدی این است که چه نوع پیامدهای واسطه گری را می توان و باید اندازه گیری کرد (به عنوان مثال افزایش استفاده از شواهد، روابط و تعاملات بین محققان و کاربران، افزایش ظرفیت استفاده از شواهد) و چگونه می توان آنها را به اندازه کافی دریافت کرد (یعنی از طریق نظرسنجی، مصاحبه، تجزیه و تحلیل اسنادی).)؟مسائل و مشکلات مرتبط میزان مناسب بودن روش های تجربی برای ارزیابی مداخلات پیچیده است که به اقدامات و مهارت های بازیگران مختلف بستگی دارد (دیویس، ناتلی و همکاران 2000). یک راه حل بالقوه برای این مشکل استفاده از یک چارچوب نظری کاملاً تعریف شده برای طراحی و ارزیابی مداخلات انتقال دانش مانند واسطه گری دانش است (اکلس، گریمشاو و همکاران 2005). این نوع رویکرد، مبتنی بر ارزیابی واقع گرایانه، اکنون به طور گسترده به عنوان روشی ارزشمند برای بررسی و ارزیابی مداخلات پیچیده مانند واسطه گری دانش شناخته می شود (برویک 2008؛ MRC 2008). با این حال، اگرچه تعداد زیادی تئوری، مدل و چارچوب انتقال دانش وجود دارد، اینها به ندرت برای برنامه ریزی یا ارزیابی فعالیت های انتقال دانش مانند کارگزاری دانش استفاده می شوند (Mitton, Adair et al. 2007; Graham and Tetroe 2007; Ward, House). و همکاران در حال چاپ).
درعوض ، یافتن ابزارهای ارزیابی مؤثر برای کسانی که در انتقال دانش و کارگزاری دانش درگیر هستند ، اولویت بالایی است (جکسون-بورز ، کالوسی و همکاران 2006).
بحث و نتیجه گیری
انتقال دانش و کارگزاری دانش فعالیتهای پیچیده ای است. با توجه به اهداف محققان و کاربران انفرادی ، کارگزاری دانش می تواند در یکی از سه نوع قرار بگیرد - مدیریت اطلاعات ، پیوند و تبادل و توسعه ظرفیت. با این حال ، مرزهای بین اینها اغلب مبهم است و بسیاری از پروژه های کارگزاری عناصر هر سه نوع را برای پاسخگویی به نیازهای محققان و تصمیم گیرندگان ترکیب می کنند. این کار اغلب بدون مراجعه به هر مدل اساسی یا چارچوب انتقال دانش یا کارگزاری دانش انجام می شود و هنگام ارزیابی مداخلات کارگزاری فردی باعث ایجاد مشکل می شود. اگرچه استفاده از یک نوع کارگزاری در انزوا همیشه امکان پذیر نیست ، ما پیشنهاد می کنیم که انواع و انتخاب ابزارهای کارگزاری باید بهتر بیان شوند و مداخلات کارگزاری باید به طور مداوم برنامه ریزی شود. ما مدل های جایگزین کارگزاری را در این مقاله به عنوان ابزاری مهم برای برنامه ریزی و اجرای مداخلات کارگزاری می بینیم.
با این حال، یک ابزار اضافی و شاید قویتر برای برنامهریزی، پیادهسازی و ارزیابی کارگزاری دانش، استفاده از چارچوب گستردهتر انتقال دانش است. این بدان معناست که تلاشهای ارزیابی میتواند فراتر از تمرکز بر انواع مختلف فعالیتهایی که توسط یک کارگزار دانش انجام میشود، به سمت رویکردی گستردهتر و فرآیندگراتر بر اساس اصول و فرآیندهای اساسی انتقال دانش به عمل حرکت کند. چنین چارچوبی اساس تحقیقات مداوم ما در مورد فرآیندها و شیوه های واسطه گری دانش در زمینه سلامت روان را تشکیل می دهد (وارد، هاوس و همکاران 2009). بخشی از تحقیق شامل توسعه یک چارچوب مفهومی گسترده از فرآیند انتقال دانش است که سپس به عنوان مبنایی برای ارزیابی مداخله واسطهگری دانش استفاده میشود. این چارچوب بر پنج حوزه گسترده تمرکز دارد که برای فرآیند انتقال دانش حیاتی تلقی می شوند. اینها شناسایی، برقراری ارتباط و اصلاح مشکل در دست هستند. در نظر گرفتن ویژگی های کلیدی دانش که ممکن است به استفاده از آن در عمل کمک کند. تجزیه و تحلیل زمینه ای که دانش باید در آن استفاده شود؛برنامه ریزی و اجرای فعالیت ها یا مداخلات انتقال دانش خاص؛و در نظر گرفتن راه هایی که دانش احتمالاً مورد استفاده قرار می گیرد (وارد، هاوس و همکاران در مطبوعات). ما پیشنهاد میکنیم که استفاده از این نوع چارچوب برای طراحی و ارزیابی کارگزاری دانش احتمالاً مزایای متعددی دارد. اول، یک چارچوب گسترده میتواند به پروژههای آینده اجازه دهد تا مدلهای مختلف کارگزاری را در یک مداخله واحد ادغام کنند و استفاده از بیش از یک مدل را به وضوح توضیح دهند. دوم، پروژههای آتی میتوانند از این چارچوب به عنوان راهنمایی برای انواع فعالیتهایی که میتوانند توسط کارگزاران دانش انجام شوند، استفاده کنند. سوم، این چارچوب درک گستردهتری از آنچه در مداخله واسطهگری دانش رخ میدهد و نحوه تناسب آن با فرآیند انتقال دانش را امکانپذیر میسازد. در نهایت، استفاده از چارچوب برای طراحی و اجرای مداوم طیف وسیعی از مداخلات کارگزاری دانش منجر به حجم بحرانی دادهها میشود و امکان ارزیابی اثربخشی کارگزاری دانش را افزایش میدهد.
اگرچه کارگزاری دانش به عنوان یک مکانیسم مثبت برای انتقال شواهد تحقیقاتی به سیاست و عمل پیشنهاد شده است، ما چندین چالش را شناسایی کردهایم که توسعه آن را تهدید میکند. بزرگترین آنها فقدان شواهد در مورد نحوه کار واسطه گری، عوامل موثر بر آن و اثربخشی آن است. استفاده از یک چارچوب واضح تعریف شده برای برنامه ریزی و اجرای مداخلات کارگزاری دانش به طور مداوم گام مهمی در جهت ایجاد شواهد بیشتر در مورد استفاده از کارگزاری در عمل خواهد بود. همچنین ما را قادر می سازد تا به طور قابل توجهی به شواهدی در مورد اثربخشی کارگزاری اضافه کنیم که منجر به رشد و توسعه تئوری و عمل کارگزاری می شود.
پانویسها و منابع
سلب مسئولیت ناشر: این یک نسخه ویرایش شده پس از بررسی همتا و پیش کپی از مقاله منتشر شده در Evidence and Policy است. نسخه قطعی تایید شده توسط ناشر (Ward V، House A، Hamer S Knowledge Brokering: The Longing in the شواهد به زنجیره عمل؟ Evidence & Policy، 2009؛ 5(3): 267-279) به صورت آنلاین در دسترس است: http://www. ingentaconnect. com/content/tpp/ep/2009/00000005/00000003/art00005
اطلاعات مشارکت کننده
دکتر ویکی وارد، اتاق انستیتو علوم بهداشت لیدز 2. 04 ساختمان چارلز تاکره 101 جاده کلارندون لیدز LS2 9LJ.
آلن هاوس، مؤسسه علوم بهداشتی لیدز، ساختمان چارلز تاکره 101 جاده کلارندون لیدز LS2 9LJ.